جدول جو
جدول جو

معنی چینه سازی - جستجوی لغت در جدول جو

چینه سازی
(نَ / نِ)
ساختن دیوار گلی. چینه کشی. بنا کردن و برآوردن دیوار از رده های گل، ترتیب قرار گرفتن سنگهای ته نشستی به صورت چینه ها چنانکه در آبهای راکد مواد سنگینتر سریعتر از مواد دیگر در ته آب نشست میکنند، در آبهای جاری نیز، وقتی که سرعت جریان به اندازۀ کافی کم شود، مواد درشت تر زودتراز مواد خردتر فرومی نشینند. ته نشین شدن مواد معمولاًبه وضع افقی است و طبقاتی که روی هم ته نشین میشوند با هم متوازی اند. هر یک از این طبقات یک چینه یا بستر، و صفحۀ فاصل بین دو چینه ’بستره’ خوانده میشود. در تقسیمات ازمنۀ زمین شناسی، چینه سازی های متعلق به یک دوران را گروه، به یک دوره را سیستم، به یک دور را ریسه و به یک عصر را ’سازند’ خوانند این دسته ها اغلب بسبب وجود طبقات ناموافق از هم جدا میشوند، و آنها طبقاتی هستند که در چینه های مجاور آنها ناپیوستگی دیده میشود. این ناپیوستگی علامت آن است که در فرایندساخته شدن سنگها، بسبب فرسایش یا به علت موقوف شدن نهشت، توقفی روی داده است. (دائره المعارف فارسی)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از گونه سازی
تصویر گونه سازی
چهره سازی، چهره پردازی، نقش کردن صورت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از صحنه سازی
تصویر صحنه سازی
شغل و عمل صحنه ساز، کنایه از ایجاد وضع و حالتی دروغی و ساختگی برای جلب توجه دیگران
فرهنگ فارسی عمید
هنر یاصنعت ساختن ظروف و اشیاء لعابدار و از خاک چینی، رجوع به دایره المعارف فارسی (ذیل سفالینه سازی) شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از چاره سازی
تصویر چاره سازی
مصلحت اندیشی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شیشه سازی
تصویر شیشه سازی
عمل و شغل شیشه ساز شیشه گر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صحنه سازی
تصویر صحنه سازی
نما آرایی عمل و شغل صحنه ساز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صیغه سازی
تصویر صیغه سازی
در آوردن کلمه به صورت های گوناگون طق قواعد صرف
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عینک سازی
تصویر عینک سازی
آینک سازی عمل و شغل عینک ساز، دکان و مغازه عینک ساز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قرینه سازی
تصویر قرینه سازی
اخت سازی جورسازی
فرهنگ لغت هوشیار
نقش کردن صورت چهره سازی: اما کسی بهتر از او گونه سازی و چهره پردازی نکرد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لینه تازی
تصویر لینه تازی
نرم شدن نرمی، سستی، کمروانی روانی شکم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صیغه سازی
تصویر صیغه سازی
درآوردن کلمه به صورت های گوناگون طبق قواعد صرف
فرهنگ فارسی معین
تصویری از صحنه سازی
تصویر صحنه سازی
آراستن صحنه نمایش یا فیلم با دکورهای مناسب، مجازاً به معنی ایجاد کردن وضعی ساختگی برای رسیدن به منظوری خاص
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ویژه سازی
تصویر ویژه سازی
انحصار
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بهینه سازی
تصویر بهینه سازی
Optimization
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از بهینه سازی
تصویر بهینه سازی
optimisation
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از بهینه سازی
تصویر بهینه سازی
การเพิ่มประสิทธิภาพ
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از بهینه سازی
تصویر بهینه سازی
uboreshaji
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از بهینه سازی
تصویر بهینه سازی
optimizasyon
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از بهینه سازی
تصویر بهینه سازی
최적화
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از بهینه سازی
تصویر بهینه سازی
最適化
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از بهینه سازی
تصویر بهینه سازی
תִּשְׁבּוּחָה
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از بهینه سازی
تصویر بهینه سازی
अनुकूलन
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از بهینه سازی
تصویر بهینه سازی
optimasi
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از بهینه سازی
تصویر بهینه سازی
Optimierung
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از بهینه سازی
تصویر بهینه سازی
optimalisatie
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از بهینه سازی
تصویر بهینه سازی
optimización
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از بهینه سازی
تصویر بهینه سازی
ottimizzazione
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از بهینه سازی
تصویر بهینه سازی
otimização
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از بهینه سازی
تصویر بهینه سازی
优化
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از بهینه سازی
تصویر بهینه سازی
optymalizacja
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از بهینه سازی
تصویر بهینه سازی
оптимізація
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از بهینه سازی
تصویر بهینه سازی
оптимизация
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از بهینه سازی
تصویر بهینه سازی
অপ্টিমাইজেশন
دیکشنری فارسی به بنگالی